داستان نامه

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

به نام خدا

.

.

.

بعضی وقتها دوست دارم بچه بشم دیگه ام بزرگ نشم

برم تو کوچه با بچه ها گل کوچیک بازی کنم

یواشکی برم از جیب بابام پول بردارم و برم بستنی توپی یا آلاسکا بخرم

یادش بخیر، کارتونِ سیندرلا ، رابین هود یا تام و جری و میذاشتم تو ویدئو با چه لذتی میدیدم...

دلم برای مسافرت های خانوادگی تنگ شده با عالم بچگی عقب مینشستی، سرت رو از پنجره ماشین میاوردی بیرون جاده رو با عشق نگاه میکردی انگار عاشق شده بودیم

 

دیگه الان نمیتونی این کارها رو بکنی میگن

بزرک شدی.

 

دلم برای دمپایی مامانم و کمربند های بابام تنگ شده

دلم برای خیلی چیزها تنگ شده...

دیگه هیچی شبیه اون موقع ها نیست حتا خانواده ها

افسوس که بچه ام بودیم دوست داشتیم بزرگ بشیم.

 

و حالا که مرد شدیم، کلی دغدغه برای زندگی داریم

درس خوندیم،عاشق شدیم،سربازی رفتیم،کار کردیم

بی پول شدیم،پولدار شدیم ولی چه فایده؟ هیچی

بچگی نمیشه

 

درس خوندیم،نگاه و افکارمون عوض شد

عاشق شدیم،معنی شِی و آینه رو فهمیدیم

سرباز شدیم، سختی و عشق و حقارت رو فهمیدیم

کار کردیم،تازه نون بازو رو فهمیدیم

بی پول شدیم،درد زمین خوردن رو خوب فهمیدیم

پولدار شدیم،زخم زمین خورده رو می فهمیدیم

 

بعد این همه فهمیدن ها تازه عاقل شدی

اما گاهی اوقات یه مشت افکار لعنتی اذیتت میکنن

چرا حالا؟؟؟

حالا که با کلی فراز و نشیب تا نزدیکیِ قله رو طی کردی کلی انگیزه و انرژی داری اما تا مدت ها به خاطر

یه مشت افکار مخرب سرجات درجا میزنی.

 

گاهی اوقات به خودم میگم خودت رو بزن به کوچه بچگی، به بیخالی، تو بچگی فقط بازیگوشی برات مهمِ

غُصه هیچی رو نداری، اصلا چیزی نمیفهمی که بخوای غُصه اش رو بخوری، حیف که نمیشه خودت رو فریب بدی

 

بچه که بودم از بابام کتک میخوردم کلی بغض و گریه میکردم اما حالا دوست دارم همه چیم رو بدم برگردم به بچگیم و از بابام کتک بخورم و گریه کنم

تا اینکه از زندگی کتک بخورم و بابت خیلی چیزها

بغضم بگیره و گریه کنم

 

حیف گاهی اوقات چیزی رو که میخوای نمیشه

همیشه دو چیز غیر ممکن( گذشته،مرگ )

 

#نویسنده_مجتبی_شیرازی

#بچگی

اشعار و نوشته های مجتبی شیرازی...
ما را در سایت اشعار و نوشته های مجتبی شیرازی دنبال می کنید

برچسب : داستان نامه زن به شوهرش,داستان نامه مرد به همسرش,داستان نامه,داستان نامه ای به خدا,داستان نامه بهمنیاری,داستان نامه ای به شوهرم,داستان نامه ای به فرزند,داستان نامه سردار سلیمانی,داستان نامه گمشده,داستان نامه معلم ادیسون, نویسنده : 0mojtabashiraziid بازدید : 331 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 21:16